عشق؛ آری یا خیر! عشق از آن مفاهیمی است که در طول تاریخ موضوع مورد بحث افراد زیادی بوده است. از فلاسفه و عرفا گرفته تا روانشناسان و جامعهشناسان. طبیعیست که مواضع مختلفی هم در مورد آن اتخاذ شده است. «اگر به تاریخ اندیشه مغرب زمین نگاه کنیم، بی اختیار از اختلاف آراء در باب این مفهوم مهم و پرآوازه شگفت زده میشویم. این مفهوم، هم به عنوان امری خلاف عقل و ویرانگر مورد لعن واقع شده و هم به عنوان سرچشمهی کائنات ستوده شده است.» اهمیت این پدیده بشری به این خاطر است که چهره زندگی انسان را دگرگون میکند و به کل حیات و رفتارهای او جهت می دهد. انواع عشق: اغلب کسانی که راجعبه عشق سخن گفتهاند یا پژوهشی علمی ـ فلسفی در این رابطه داشتهاند، این تقسیم بندی را در مورد آن میپذیرند؛ تقسیم بندی که عشق را به عشق پست یا عشق جنسی(اروتیک)، عشق مجازی(رمانتیک) و عشق حقیقی، دستهبندی میکند. مرتبه نخست عشق یا همان عشق جنسی(اروتیک) عشق به ظاهر و زیباییهای جسمی یک فرد و تنها با هدف تمتع جنسی شکل میگیرد. مرتبهی دوم، عشق مجازی(رمانتیک) عشق به زیباییهای باطنی فرد مقابل است که البته میتواند با مرتبهی نخست یعنی عشق اروتیک همراه باشد، و مرتبهی سوم عشق حقیقی یا عشق جان است، عشقی که به زعم افلاطون، به اصل و مبدأ زیباییهای این جهان که در عالم ماورای حسن است، تعلق میپذیرد. مولفههای عشق: روبین بین دوست داشتن و عشق ورزیدن تفاوت قائل شده و عشق را ترکیبی از سه مولفه دلبستگی، صمیمیت و توجه میداند که فرد در درون خود نسبت به دیگری احساس می کند. برای هر کدام از این مراحل و مراتب خصوصیاتی ذکر شده است اما در کل میتوان گفت که عشق، تنها یک احساس دوستداشتن خودخواهانه و نهایتا خواستن یک نفر دیگر نیست، عشق اگر که مسیر خود را درست طی کند، پیامدهای اخلاقی و تربیتی فراوانی دارد. «خصیصهی فعال عشق متضمن عناصر دیگری است که در همه جلوههای گوناگون عشق مشترکند و عبارتند از: دلسوزی، احساس مسئولیت، احترام و دانایی.» (فروم) دلسوزی: «اینکه عشق به دلسوزی احتیاج دارد به وضوح در مادر به فرزند دیده می شود. اگر مادری به فرزندش توجه نداشته باشد و در تغذیهی او شستوشوی او و آسایش جسمی او اهمال کند، هرگر نمی توان صمیمیت عشق را پذیرفت. عشق یعنی رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه بدان مهر می ورزیم.»(فروم) و این مهم مستلزم دلسوزیست. دلسوزی را نباید با ترحم اشتباه گرفت، آن جنبه منفی که از دلسوزی در نظر دارید را از ذهنتان بیرون کنید. احساس مسئولیت: احساس مسئولیت یکی دیگر از مولفه های عشق از دیدگاه «فروم» است. او می گوید که امروز احساس مسئولیت با اجرای وظیفه، یعنی چیزی که از خارج به ما تحمیل شده است، اشتباه می شود، در حالی که احساس مسئولیت به معنای واقعی آن، امری کاملا ارادی است؛ پاسخ آدمی ست به احتیاجات یک انسان دیگر، خواه این احتیاجات بیان شده باشد و خواه بیان نشده باشد. احترام: و وجه دیگر عشق، احترام است. احترامی که اگر نباشد، احساس مسئولیت را به سلطه جویی و میل به تملک دیگری سقوط میدهد. منظور از احترام، ترس و وحشت نیست، بلکه توانایی درک طرف مقابل، آنچنان که هست و آگاهی از فردیت بی همتای اوست. که این در یک رابطه عاشقانه سالم به خوبی قابل اجرا و ادراک است. در جایی که احترام باشد، استثمار نیست، بیاعتمادی نیست، آزادی هست و رشد و شکوفایی. دانایی: عشق راستین،صبور و بردبار است و به دنبال شناخت واقعی طرف مقابل و پذیرش تفاوت هاست، و این مسیر داناییست. رعایت احترام و احساس مسئولیت و دلسوزی، بدون شناختن دیگری، میسر نیست. اگر دانش نباشد، بنبست پایان راه است. دانش درجات بسیاری دارد، دانشی که زاده عشق است، سطحی نیست، بلکه تا عمق وجود رسوخ میکند، چنین دانشی وقتی میسر است که بتوان دیگری را همانطور که هست، دید. در یک زندگی که روابط بر پایه عشق شکل گرفته است، غم و شادی، همدلی و همدردی، دلسوزی و احساس مسئولیت و کلیه عواطف و احساسات در سطحی عمیقتر تجربه میشوند. عشق باعث می شود که انسان، عمیقتر به همدلی طرف مقابلش بنشیند. زن عاشق، در یک رابطه عاشقانه، نگرانیها، تندخوییها و عصبانیتهای احتمالی همسرش را به نحو عمیقتری درک میکند،در این صورت می فهمد که او مضطرب و نگران است، احساس تنهایی میکند،یا احساس گناه میکند، بنابراین در می یابد که اوقات تلخی و عصبانیت او معلول چیزی عمیق تر است، در نتیجه او را فردی نگران و ناراحت می بیند، یعنی انسانی که رنج می کشد نه آدمی که بدخو عصبانی است. بهطور معمول عشق، تحمل مشکلات و موانع را برای انسان آسان میسازد و انگیزهای قوی برای رفع آنها میشود ولی نمیتواند از بروز مسائل و مشکلات، جلوگیری بهعمل آورد. عشق، منبع قدرت، حرارت و نور زندگی است. عشق، محرک قدرتمندی است که زوجها تشکیل خانواده بدهند، یار و یاور هم باشند و احساس خوشبختی کنند و به آن تداوم بخشند. اما این محرک اولیه است و برای عاشق ماندن، مهارت عاشق ماندن لازم است و مهارت عاشق ماندن در گرو آموزش است. عشق مادرانه: یکی از انواع عشق، عشق مادرانه است و مولفه عشق مادرانه، قبول بدون قید و شرط زندگی کودک و احتیاجات اوست. قبول زندگی کودک دارای دو جنبه است: یکی توجه و مسئولیتی است که صد در صد برای ادامه حیات و رشد کودک لازم است و دیگری که عمیق تر از صیانت محض است، ایجاد احساس عشق به زندگی در کودک است. عشق مادرانه عشق به زندگی را به کودک القاء می کند. روابط مادر و فرزند به خلاف عشق برادرانه و عشق زن و مرد که عشق برابرهاست، به سبب ماهیت خاصی که دارد مبتنی بر نابرابری است، یکی به همه یاریها نیاز دارد و دیگری همه آن یاریها را فراهم می آورد و به همین دلیل عشق مادرانه بالاترین نوع عشق ها و مقدسترین پیوند عاطفی است. «کودک از برکت سرنوشت مهربان، اضطراب جدایی از مادر و زندگی جنینی را درک نمی کند وگرنه به هنگام زاده شدن از شدت ترس می مرد» کودک پس از رشد پی می برد که مادر به هنگام غذا دادن به او لبخند می زند، هنگام گریستن، او را در آغوش می کشد، به خاطر اجابت مزاجش او را تحسین می کند، در مقابل تهدیدهای احتمالی محیط اطراف، محافظتش میکند، همه این دریافتها به صورت یک تجربه در می آید: «مرا دوست دارند» دوستم دارند زیرا که من بچه مادرم هستم، دوستم دارند، بخاطر آنچه هستم، برای اینکه وجود دارم. این عشق بدون قید و شرط را قطعا مادری که با عشق ازدواج کرده است بهتر می تواند به فرزندش منتقل کند. مادرِ عاشق، دلسوزی، احساس مسئولیت، احترام، ایثار و در یک کلام آرامش را به بهترین نحو تجربه کرده است و چه کسی است که نداند، آرامش روحی مادر و عشقی که از طریق همسرش دریافت میکند و عشقی که به شریکش ابراز می دارد، به مثابه یک تقویت کننده قدر می تواند در ارتباط با فرزندان و انتقال عشق بی قید و شرط موثر باشد. و در پایان: با این حال مردم احساس اولیه عاشق بودن را با عاشق ماندن اشتباه می گیرند. عاشق ماندن، هنر است و مهارت و میبایست برای عاشق ماندن تلاش کرد و آموخت. در ابتدا افراد شیفتگی اولیهشان و دیوانهی هم بودن را دلیلی بر شدت علاقهشان می پندارند، در حالی که اغلب با گذر زمان، حالت معجزه آسای نخستین از میان می رود و هیجانهای اولیه فروکش می کند. منابع: علائی، پروانه؛ کرمی، ابوالفضل؛ ساخت و هنجاریابی مقیاس قصه عشق و بررسی رابطهی آن با رضایت زناشویی، روانشناسی معاصر، ص ۳۷ فروم، اریک؛ هنر عشق ورزیدن، ترجمه: سلطانی، پوری، انتشارات مروارید، چاپ ۲۶، ۱۳۷۸ دربارهی عشق(مقالاتی از مارتا نوسباوم، رابرت سالومون، رابرت نوزیک، لارنس تامس، انت بایر، الیزابت راپاپورت) ترجمه آرش نراقی؛ نشر نی، چاپ دوم ۱۳۹۰

نظرات